تولد پنجمین امام شیعیان است، امامی که همنام رسول خدا بود و پیامبر به واسطه جابر برایش سلام رسانده بود. این نوشته را به شکافنده علوم ،اولین استاد دانشگاه تشیع تقدیم می کنم ، باشد که شیعیانش در کسب علم و معرفت که راه آن حضرت است ، بیشتر گام بردارند.
ناممحمد
لقبباقر يا باقرالعلوم (بدين جهت كه ایشان درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت)
القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كرده اند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
كنيهابوجعفر
نام مادرفاطمه دختر امام حسن مجتبى عليه السلام
بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن عليه السلام و از سوى پدر به امام حسين عليه السلام مي رسيد .
نام پدرحضرت سيدالساجدين, امام زين العابدين, على بن الحسين عليه السلام
تارخ ولادت:اول ماه رجب،57 سال بعد از هجرت
محل ولادت:مدینه منوره
مدت امامت:19سال
مدت عمر: 57سال
تاریخ شهادت:7ذی الحجه، 114 سال بعد از هجرت
علت شهادت:در اثر زهری که هشام بن عبدالملک ملعون، به آن حضرت داد.
محل دفن:مدینه منوره - بقیع
تعداد فرزندان:6پسر و 2 دختر
دوران امامت ایشان مصادف با حکومت ولید و سلیمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملك و هشام بوده است.
تولد پنجمین امام شیعیان است، امامی که همنام رسول خدا بود و پیامبر به واسطه جابر برایش سلام رسانده بود. این نوشته را به شکافنده علوم ،اولین استاد دانشگاه تشیع تقدیم می کنم ، باشد که شیعیانش در کسب علم و معرفت که راه آن حضرت است ، بیشتر گام بردارند.
ناممحمد
لقبباقر يا باقرالعلوم (بدين جهت كه ایشان درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت)
القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كرده اند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
كنيهابوجعفر
نام مادرفاطمه دختر امام حسن مجتبى عليه السلام
بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن عليه السلام و از سوى پدر به امام حسين عليه السلام مي رسيد .
نام پدرحضرت سيدالساجدين, امام زين العابدين, على بن الحسين عليه السلام
تارخ ولادت:اول ماه رجب،57 سال بعد از هجرت
محل ولادت:مدینه منوره
مدت امامت:19سال
مدت عمر: 57سال
تاریخ شهادت:7ذی الحجه، 114 سال بعد از هجرت
علت شهادت:در اثر زهری که هشام بن عبدالملک ملعون، به آن حضرت داد.
محل دفن:مدینه منوره - بقیع
تعداد فرزندان:6پسر و 2 دختر
دوران امامت ایشان مصادف با حکومت ولید و سلیمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملك و هشام بوده است.
تولد پنجمین امام شیعیان است، امامی که همنام رسول خدا بود و پیامبر به واسطه جابر برایش سلام رسانده بود. این نوشته را به شکافنده علوم ،اولین استاد دانشگاه تشیع تقدیم می کنم ، باشد که شیعیانش در کسب علم و معرفت که راه آن حضرت است ، بیشتر گام بردارند.
ناممحمد
لقبباقر يا باقرالعلوم (بدين جهت كه ایشان درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت)
القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كرده اند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
كنيهابوجعفر
نام مادرفاطمه دختر امام حسن مجتبى عليه السلام
بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن عليه السلام و از سوى پدر به امام حسين عليه السلام مي رسيد .
نام پدرحضرت سيدالساجدين, امام زين العابدين, على بن الحسين عليه السلام
تارخ ولادت:اول ماه رجب،57 سال بعد از هجرت
محل ولادت:مدینه منوره
مدت امامت:19سال
مدت عمر: 57سال
تاریخ شهادت:7ذی الحجه، 114 سال بعد از هجرت
علت شهادت:در اثر زهری که هشام بن عبدالملک ملعون، به آن حضرت داد.
محل دفن:مدینه منوره - بقیع
تعداد فرزندان:6پسر و 2 دختر
دوران امامت ایشان مصادف با حکومت ولید و سلیمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملك و هشام بوده است.
ابن زياد حربن قيس را خواند تا سر مبارك امام حسين (ع) را با سرهاي ساير شهداي كربلا به شام نزد يزيد بن معاويه ببرد و ابوبرده بن عوف ازدي و طارق بن ابي ظبيان ازدي را با او همراه كرد..
سيد ابن طاووس ميگوييد چون يزيد بن معاويه نامه عبيدالله را دريافت كرد و بر مضمون آن اطلاع يافت، پاسخ آن نامه را فرستاد. به عبيدالله بن زياد فرمان داد كه سر امام حسين (ع) و سرهاي ياران آن حضرت را به همراه زنان و كودكان به شام بفرستد. ابن زياد محفربن ثعلبه را خواند و آن سرهاي پاك و اهل بيت (ع) آن حضرت را به او سپرد و او آنان را همانند اسيران كفار در حالي كه اهالي شهرها به تماشاي ايشان و سرهاي مبارك ميپرداختند به شام برد.
امام محمد باقر (ع) فرموده است: از پدرم علي بن الحسين (ع) پرسيدم كه چگونه او را از كوفه به شام حركت دادند؟ فرمود: مرا بر شتري كه عريان بود و جهاز نداشت سوار كردند و سر مقدس پدرم حسين (ع) را بر نيزهاي نصب كرده و زنان ما را پشت سر من بر قاطرهايي كه زيراندازي نداشت سوار كردند و اطراف و پشت سر ما را گروهي با نيزه احاطه كرده بودندو...
در منتخب آمده است كه عبيدالله بن زياد؛ شمر، خولي، شبث بن ربعي و عمروبن حجاج را فرا خواند و هزار سوار را همراه آنان كرد و توشه راهشان را فراهم ساخت و دستور داد تا اسيران اهل بيت را به شام برند و به هر شهر و دياري كه رسيدند، آنان را بگردانند.
در كامل بهايي آمده است چون سر امام (ع) را از كوفه بيرون آوردند، ماموران ابن زياد از قبايل عرب بيمناك بودند كه شايد هنوز قدري از غيرت ديني كه در ايشان باقي مانده، آنان را وادارد كه سر امام (ع) را از دست ايشان بگيرند، از اين روي، دور از جاده اصلي و از بيراهه حركت ميكردند.
ابومخنف نقل كرده است كه سر مقدس را از شرق حصاصه برده و از تكريت گذشتند و والي آنجا را از ورود خودآگاه كردند او افراد بسياري را با پرچم به استقبال آنان روانه كرد و اگر كسي از صاحب سر سوال ميكرد، ميگفتند: خارجي است.
مردي نصراني كه آن سر را ديده و آن پاسخ را شنيده بود با خود گفت: اين چنين نيست كه ميگويند اين سر حسين بن علي فرزند فاطمه است و من خود در كوفه بودم كه او را شهيد كردند، ساير نصرانيان از اين واقعه آگاه شدند و به تعظيم و اجلال آن حضرت ناقوسها را شكستند و گفتند: خداوندا! از شومي و عصيان اين قوم كه فرزند پيغمبر خود را كشتهاند، به تو پناه ميبريم كوفيان چون اين حال را مشاهده كردند راه بيابان را در پيش گرفته و از آنجا كوچ كردند.
ابن زياد حربن قيس را خواند تا سر مبارك امام حسين (ع) را با سرهاي ساير شهداي كربلا به شام نزد يزيد بن معاويه ببرد و ابوبرده بن عوف ازدي و طارق بن ابي ظبيان ازدي را با او همراه كرد..
سيد ابن طاووس ميگوييد چون يزيد بن معاويه نامه عبيدالله را دريافت كرد و بر مضمون آن اطلاع يافت، پاسخ آن نامه را فرستاد. به عبيدالله بن زياد فرمان داد كه سر امام حسين (ع) و سرهاي ياران آن حضرت را به همراه زنان و كودكان به شام بفرستد. ابن زياد محفربن ثعلبه را خواند و آن سرهاي پاك و اهل بيت (ع) آن حضرت را به او سپرد و او آنان را همانند اسيران كفار در حالي كه اهالي شهرها به تماشاي ايشان و سرهاي مبارك ميپرداختند به شام برد.
امام محمد باقر (ع) فرموده است: از پدرم علي بن الحسين (ع) پرسيدم كه چگونه او را از كوفه به شام حركت دادند؟ فرمود: مرا بر شتري كه عريان بود و جهاز نداشت سوار كردند و سر مقدس پدرم حسين (ع) را بر نيزهاي نصب كرده و زنان ما را پشت سر من بر قاطرهايي كه زيراندازي نداشت سوار كردند و اطراف و پشت سر ما را گروهي با نيزه احاطه كرده بودندو...
در منتخب آمده است كه عبيدالله بن زياد؛ شمر، خولي، شبث بن ربعي و عمروبن حجاج را فرا خواند و هزار سوار را همراه آنان كرد و توشه راهشان را فراهم ساخت و دستور داد تا اسيران اهل بيت را به شام برند و به هر شهر و دياري كه رسيدند، آنان را بگردانند.
در كامل بهايي آمده است چون سر امام (ع) را از كوفه بيرون آوردند، ماموران ابن زياد از قبايل عرب بيمناك بودند كه شايد هنوز قدري از غيرت ديني كه در ايشان باقي مانده، آنان را وادارد كه سر امام (ع) را از دست ايشان بگيرند، از اين روي، دور از جاده اصلي و از بيراهه حركت ميكردند.
ابومخنف نقل كرده است كه سر مقدس را از شرق حصاصه برده و از تكريت گذشتند و والي آنجا را از ورود خودآگاه كردند او افراد بسياري را با پرچم به استقبال آنان روانه كرد و اگر كسي از صاحب سر سوال ميكرد، ميگفتند: خارجي است.
مردي نصراني كه آن سر را ديده و آن پاسخ را شنيده بود با خود گفت: اين چنين نيست كه ميگويند اين سر حسين بن علي فرزند فاطمه است و من خود در كوفه بودم كه او را شهيد كردند، ساير نصرانيان از اين واقعه آگاه شدند و به تعظيم و اجلال آن حضرت ناقوسها را شكستند و گفتند: خداوندا! از شومي و عصيان اين قوم كه فرزند پيغمبر خود را كشتهاند، به تو پناه ميبريم كوفيان چون اين حال را مشاهده كردند راه بيابان را در پيش گرفته و از آنجا كوچ كردند.
تفكر بسيج؛ روحى در كالبد نظام
بسيج عمومى
در پرتو اين تفكر، بسيج خود را حزبى سياسى يا گروهى نظامى يا اقتصادى نمىداند. بسيج، حاصل فهم همگانى مردم از نيكىهاست كه يكايك آنها نقش حساسى در اجراى آن بر عهده دارند. هر كس با توانايىهاى خود، نيرويى از بسيج است كه براى رساندن مملكت به جايگاه حقيقى و آرمانىاش تلاش مىكند.
امنيت؛ ارمغان بسيج
يكى از حياتىترين وظايف بسيج، حفظ امنيت كشور است. شركت پرشور در جنگ تحميلى، نمونه برجستهاى از حضور موفق بسيج در صحنه امنيت ملى بوده است. اكنون نيز نيروهاى بسيجى با گذراندن دورههاى گوناگون نظامى، خود را در برابر تهاجم دشمنان خارجى و توطئههاى داخلى آماده مىسازند.
تفكر بسيج؛ روحى در كالبد نظام
بسيج عمومى
در پرتو اين تفكر، بسيج خود را حزبى سياسى يا گروهى نظامى يا اقتصادى نمىداند. بسيج، حاصل فهم همگانى مردم از نيكىهاست كه يكايك آنها نقش حساسى در اجراى آن بر عهده دارند. هر كس با توانايىهاى خود، نيرويى از بسيج است كه براى رساندن مملكت به جايگاه حقيقى و آرمانىاش تلاش مىكند.
امنيت؛ ارمغان بسيج
يكى از حياتىترين وظايف بسيج، حفظ امنيت كشور است. شركت پرشور در جنگ تحميلى، نمونه برجستهاى از حضور موفق بسيج در صحنه امنيت ملى بوده است. اكنون نيز نيروهاى بسيجى با گذراندن دورههاى گوناگون نظامى، خود را در برابر تهاجم دشمنان خارجى و توطئههاى داخلى آماده مىسازند.
از سال 1386 روز 25 ذیحجه به عنوان روز خانواده و تکریم بازنشستگان در تقویم رسمی کشور درج شده است علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن است، عنوان شده است. سوره هل اتی در روز 25 ذیحجه در شان اهل بیت پیامبر (ص) نازل شد که پس از سه روز روزه و انفاق افطار خود، از طرف خداوند اطعام شدند.
خانوادهبه عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی، آسیب پذیرترین گروه در برابر آسیبهای اجتماعی است به طوری که اکثر مشکلات و آسیبها ابتدا در خانوادهها بروز پیدا میکند و در صورت عدم پیشگیری و برخورد ناصحیح با آنها، به درون جامعه نیز رسوخ میکند.
نقش خانواده به عنوان اثرگذارترین نهاد تربیتی در پرورش و تربیت سرمایههای انسانی که از بزرگترین پشتوانههای توسعه و تعالی هر کشوری به شمار میآید، از چنان اهمیتی برخوردار میباشد که سلامت و صلابت هر جامعهای مرهون وجود خانوادههای سالم، عفیف و با تقوا است.
بازنشستگان عزیز!امروز ما بر این باوریم که آرامش و امنیت اجتماعی و اقتصادی کشور را مدیون تلاشهای بیدریغ شما خردورزانی که طی سالهای فعالیت خود از هیچ کوششی مضایقه نداشته و با پشتکار و سختکوشی وصفناپذیردرعرصه آبادانی و سازندگی این مرز و بوم، چرخهای عظیم توسعه و پیشرفت را به حرکت درآورده اید هستیم.
سخن گفتن از ارزش سالیان طولانی فعالیت سازنده شما عزیزان آسان نیست، به طور قطع این تلاش، پشتوانهای ارزنده برای استحکام پایههای اقتصادی، توانمندیهای صنعتی و انسجام نظام اداری کشور بوده است. تلاشتان را ارج مینهیم و پاسداری از زحماتتان را تکلیف خود میدانیم.
بدین وسیله ضمن عرض تبریک به مناسبت این روز عزیز و فرخنده به کلیه اقشارجامعه ایران اسلامی بخصوص شاغلین و بازنشستگان شریف آموزشکده فنی شهید قاضی طباطبایی و خانوادههای مکرم آنان ، امیدواریم با اتکال به خداوند متعال و با بهرهگیری از آموزههای دینی این مرز و بوم، برای پاسخگویی و خدمت رسانی به شریف ترین اقشار جامعه کوشا باشیم. انشاا....
از سال 1386 روز 25 ذیحجه به عنوان روز خانواده و تکریم بازنشستگان در تقویم رسمی کشور درج شده است علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن است، عنوان شده است. سوره هل اتی در روز 25 ذیحجه در شان اهل بیت پیامبر (ص) نازل شد که پس از سه روز روزه و انفاق افطار خود، از طرف خداوند اطعام شدند.
خانوادهبه عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی، آسیب پذیرترین گروه در برابر آسیبهای اجتماعی است به طوری که اکثر مشکلات و آسیبها ابتدا در خانوادهها بروز پیدا میکند و در صورت عدم پیشگیری و برخورد ناصحیح با آنها، به درون جامعه نیز رسوخ میکند.
نقش خانواده به عنوان اثرگذارترین نهاد تربیتی در پرورش و تربیت سرمایههای انسانی که از بزرگترین پشتوانههای توسعه و تعالی هر کشوری به شمار میآید، از چنان اهمیتی برخوردار میباشد که سلامت و صلابت هر جامعهای مرهون وجود خانوادههای سالم، عفیف و با تقوا است.
بازنشستگان عزیز!امروز ما بر این باوریم که آرامش و امنیت اجتماعی و اقتصادی کشور را مدیون تلاشهای بیدریغ شما خردورزانی که طی سالهای فعالیت خود از هیچ کوششی مضایقه نداشته و با پشتکار و سختکوشی وصفناپذیردرعرصه آبادانی و سازندگی این مرز و بوم، چرخهای عظیم توسعه و پیشرفت را به حرکت درآورده اید هستیم.
سخن گفتن از ارزش سالیان طولانی فعالیت سازنده شما عزیزان آسان نیست، به طور قطع این تلاش، پشتوانهای ارزنده برای استحکام پایههای اقتصادی، توانمندیهای صنعتی و انسجام نظام اداری کشور بوده است. تلاشتان را ارج مینهیم و پاسداری از زحماتتان را تکلیف خود میدانیم.
بدین وسیله ضمن عرض تبریک به مناسبت این روز عزیز و فرخنده به کلیه اقشارجامعه ایران اسلامی بخصوص شاغلین و بازنشستگان شریف آموزشکده فنی شهید قاضی طباطبایی و خانوادههای مکرم آنان ، امیدواریم با اتکال به خداوند متعال و با بهرهگیری از آموزههای دینی این مرز و بوم، برای پاسخگویی و خدمت رسانی به شریف ترین اقشار جامعه کوشا باشیم. انشاا....
در پي تهاجم ارتش مزدور بعث عراق براي مقابله با انقلاب اسلامي در 31 شهريور 1359 و ورود نيروهاي نظامي به همراه ادوات سنگين و سبك دشمن در جنوب و غرب كشور، مناطق وسيعي از ميهن اسلامي به اشغال آنان درآمد. در اين ميان، يك لشكر زرهي عراق متشكل از 200 الي 250 تانك، پس از تصرف جاده سوسنگرد - حميديه به اهواز، از مرز بستان عبور كرده و سوسنگرد را به تصرف خود درآوردند. پس از اين تجاوز، رزمندگان اسلام در تاريخ هشتم مهر 1359، در عملياتي، به دشمن حمله برده و عليرغم عدم تجهيز قوا و كمي نيروها، در برابر نيروهاي عراقي مقابله كردند. در ادامه حمله به نيروهاي دشمن، تلفات بسياري بر دشمن وارد آمد به طوري كه پس از آن مجبور به عقبنشيني شدند. در اين حمله، نيروهاي اسلام متشكل از مردم بومي و بسيج، به دشمن امان نداده و در 10 مهر 1359، سوسنگرد را از لوث دشمنان پاك كردند. در اين حملات، بيش از هفتاد تانك و خودروي دشمن در كمتر از نصف روز منهدم گرديد و تعدادي از نفرات آنان به اسارت درآمدند.