با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1357، اندیشه ی طرح تشکلی به نام «شورای انقلاب» در میان روحانیون معتمد امام« قدس سره» پدید آمد، و در سفر شهید مطهری به پاریس، با امام مطرح شد.
اقای هاشمی رفسنجانی در این باره چنین نوشته است:
« ... آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و شهید باهنر و این جانب هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته ی اول شورای انقلاب تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر با اتفاق نظر این پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتی الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیر روحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.
«طبعاً، چون امام حرف ها را برای ایشان زده بودند، مرجع برای ما ایشان بودند. بیشتر نص امام را از ایشان بایست می شنیدیم... ایشان بیشتر از ما مسائل فکری برایشان مطرح بود تا عملی، و در گذشته هم این طوری بود. در شورای انقلاب هم این طوری بود. خیلی مواظب بود که خطوط انحرافی فکری که آن روز در جامعه ی ما وجود داشت و سر و صدا هم زیاد داشت، این ها در شورای انقلاب راه پیدا نکنند.»
ترتیب خاصی که برای گفت و گو با افراد برای عضویت در شورای انقلاب در نظر گرفته شده بود، با مسؤولیت شهید مطهری به انجام رسید.
شهید مظلوم بهشتی در این باره، چنین اظهار کرده است :
«... افراد را امام تعیین می کردند، به این معنی که اول امام به یک گروه 5 نفری از روحانیت مسؤولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره ی آینده ی مملکت تلاش کنند. این عده عبارت بودند از آیت الله مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و خود بنده. بعد با آقای مهدوی کنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدین ترتیب هسته ی شورای انقلاب یک گروه شش نفری شد. بعدها آیت الله طالقانی و [آیت الله] خامنه ای نیز از روحانیون اضافه شدند... به تدریج آقای مهندس بازرگان، دکتر سحابی و عده ای دیگر از شخصیت ها را که امام نیز قبلاً می شناختند و با آن ها در پاریس دیدار داشتند – قرار بود روی آن ها مطالعه کنیم و نظر نهایی مان را بدهیم – آن ها را با نظر نهایی مان به امام در پاریس معرفی کردیم و امام نیز تأیید نمودند.»
شورای انقلاب که در آذرماه 1357، شکل گرفت به عنوان اساسی ترین ارکان قدرت سیاسی و اجرایی امام« قدس سره» و مورد تأیید ایشان آغاز به کار کرد.
در پیام سیاسی بسیار مهم امام« قدس سره» در 22 دی 1357، تشکیل شورای انقلاب اعلام شد. در قسمتی از این پیام آمده است:
به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه ی آن را فراهم سازد.
بدیهی است که مسؤولیت های شورای انقلاب، عمده ترین مسؤولیت های رهبری انقلاب در داخل کشور محسوب می شد. شورا در آغاز، هفته ای یک بار و سپس دو بار، به طور مخفی در منازل افراد تشکیل جلسه می داد. تصمیمات اتخاذ شده در این جلسات بلافاصله با امام قدس سره در میان گذاشته می شد و پس از کسب تکلیف، به مرحله ی اجرا در می آمد. از اقدامات مهم شورای انقلاب، مذاکره با مقامات نظامی نیروهای مسلح، دیدارهای دیپلماتیک، ترتیب دادن مسافرت بختیار به پاریس برای ملاقات با امام« قدس سره»، مأموریت راه اندازی نفت و انتخاب رییس دولت موقت بود.
اساساً علل و انگیزه های بسیاری در تمایل به تشکیل شورای انقلاب دخیل بود.
آن روزها گرایش به شورا شدید بود. رهبران و مبارزان با توجه به تصوری که از استبداد و حکومت فردی داشتند، مایل به تکرار آن تجربه ها نبودند. به همین دلیل به طور طبیعی باید شورای انقلاب تشکیل می شد. از این رو شورای انقلاب به عنوان طبیعی ترین شکل مدیریت در بدو انقلاب به طور خود جوش مطرح و پذیرفته شد و همه ی تصمیم ها از آن جا هدایت می شد و برای بعضی کارها کمیته هایی فعالیت داشت که مهم ترین آن ها، کمیته ی سوخت و کمیته ی اعتصابات بود.

شورای انقلاب پس از پیروزی
از اولین روزهای ورود امام خمینی« قدس سره» بحث های مهمّی از قبیل تشکیل دولت، تشکیل مجلس، ایجاد مجلس مؤسسان [خبرگان] و تغییر قانون اساسی در این شورا مطرح شد.
در آستانه ی پیروزی، شورا، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت پیشنهاد نمود و امام« قدس سره» نیز پذیرفتند و طی حکمی ایشان را منصوب کردند. بعد از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، شورای انقلاب و دولت موقت تحتِ لوای رهبری امام« قدس سره» و مشروعیت حاصله از حمایت های مردمی، زمام امور را به دست گرفتند. دومین تصمیم مهم شورای انقلاب، تصویب اساسنامه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم اردیبهشت 1358، بود. سپاه که بلافاصله بعد از پیروزی در سال 1357، بنا به فرمان امام« قدس سره» به فرماندهی حجت الاسلام لاهوتی، تشکیل شده بود و مأموریت حفظ انقلاب و دستاوردهای آن را برابر حملات ضدِ انقلاب بر عهده داشت، با تصویب شورای انقلاب رسمیت پیدا کرد.
سپس، ملی شدن بانک ها، سامان بخشیدن به محاکمات دادگاه های انقلاب، برگزاری همه پرسی در رابطه با نظام، بررسی پیش نویس قانون اساسی و انتشار آن در جراید، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آیین نامه ی مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورا و ... را انجام داد. بدیهی است که شورا، مافوق دولت بود و خطوط کلی و راهبردی با تمهیدات و تصمیمات اعضای آن اتخاذ می گردید. آیت الله طالقانی، چهره ی محبوب مردمی و دومین رییس شورای انقلاب در 19 شهریور همان سال درگذشت.
بعد از تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا در 13 آبان 1358، دولت بازرگان فردای آن روز استعفای خود را تسلیم امام« قدس سره» کرد. شورای انقلاب بیانیه ی مهمی خطاب به ملت صادر کرد و یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همه پرسی درباره ی قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست جمهوری و ... را به انجام رساند.
همه پرسی قانون اساسی در 12 آذر 1358، و متعاقب آن انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 1358، برگزار و بنی صدر به عنوان رییس جمهور انتخاب گردید. بعد از انتخاب بنی صدر، وی حملات شدیدی را علیه شورای انقلاب آغاز کرد. این اختلافات تا تشکیل مجلس شورای اسلامی در 7 خرداد 1359 و تحویل وظایف شورای انقلاب به مجلس ادامه داشت. با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهادها، مسؤولیت و ضرورت وجود شورای انقلاب به پایان رسید. لذا در 12 تیر 1359، آیت الله بهشتی اعلام کرد:

«مسؤولیت شورای انقلاب دو هفته دیگر پایان می یابد.»
سپس آخرین جلسه ی شورا به ریاست مهندس بازرگان در پنج شنبه 26 تیر 1359 برگزار شد و جراید نوشتند:
«به دنبال تکمیل اعضا و حقوقدانان های شورای نگهبان و رفع موانع کار مجلس و تصویب اعتبارنامه ها، پایان کار شورای انقلاب اعلام شد.»
دکتر حسن حبیبی سخنگوی شورای انقلاب، در آخرین گفت و گوی خود، وضعیت آن را به طور خلاصه چنین تشریح کرد:
«امروز با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه ی قانونگذاری را بر عهده داشت، نیز به پایان رسید.»



تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393 | 8:8 | نویسنده : |


تاريخ : سه شنبه 16 دی 1393 | 7:50 | نویسنده : |


تاريخ : سه شنبه 16 دی 1393 | 7:50 | نویسنده : |

حماسه هویزه(نصر)
عملیات هویزه در تاریخ 15 دی ماه سال 1359 به مدت سه روز در منطقه عملیاتی جاده حمیدیه و سوسنگرد و با هدف آزادسازی پادگان حمیدیه و در نهایت خرمشهر توسط ارتش و سپاه انجام شد.
هویزه‌ مرکز یکی‌ از بخش‌های‌ شهرستان‌ دشت‌ آزادگان‌ در منطقه‌‌ غرب‌ اهواز است‌ که‌ در جوار مرز بین‌ المللی‌ ایران‌ و عراق قرارگرفته‌ است‌. حاکم دیکتاتور عراق در سال‌ 1359 با تهاجم‌ گسترده‌ ‌خود، آن‌ شهر را به‌ اشغال‌ در آورد و با تجاوز به‌ جان‌ و مال‌ وناموس‌ مردم‌، دختران‌ و زنان‌ جوان‌ را هتک‌ حرمت‌ کرده‌، در گورهای‌ دسته‌ جمعی‌ دفن‌ کردند و حتی‌ به‌ دختر بچگان‌ کم‌ سن‌ و سال‌ نیز رحم ‌نکردند و با به‌ اوج‌ رساندن‌ جنایات‌ خود، روی‌ جنایت‌کاران‌ تاریخ‌ راسفید کردند.
حماسه‌ آفرینان‌ سپاه‌ اسلام‌ (متشکل‌ از ارتش‌ و سپاه‌) برای‌ آزادسازی‌ هویزه‌ از چنگال‌ خونین‌ دشمن‌، عملیات نصر را در تاریخ ‌15 دی ماه سال 59 13در منطقه‌‌ غرب‌ این‌ شهر آغازکردند. در دقایق‌ نخست‌ِحمله‌، تمام‌ خاکریزهای‌ مقدم‌ دشمن‌ تسخیر می‌شود و با ادامه‌عملیات‌ و محاصره‌ دشمن‌، نزدیک‌ دو هزار نفر از آنان‌ به‌ اسارت‌ درمی‌آیند.
پس‌ از نبردی‌ سنگین‌، توپ‌خانه‌‌ فعال‌ دشمن‌ به‌ محاصره‌ و بعد به‌ تصرف‌ در می‌آید. لحظه‌ به‌ لحظه‌ خبرهای‌ پیروزی‌ سپاه‌ اسلام‌ موجی‌ از شادی‌ و امید در دل‌ها بر می‌انگیزد تا این‌ که‌ متأسفانه‌ باخیانت‌ بنی‌ صدر خائن‌ و هم‌ پیمانان‌ او، پشتیبانی‌ آن‌ها قطع‌ می‌شود و تانک‌های‌ ایران‌ به‌ طرز مشکوکی‌ از خطوط‌ مقدم‌ اقدام‌ به‌ عقب‌نشینی‌ می‌کنند. نیروهای‌ پیاده‌ که‌ شامل‌ تعدادی‌ از رزمندگان‌ شهادت‌طلب‌ سپاه‌ بودند، به‌ محاصره‌ دشمن‌ در می‌آیند.
تعدادی‌ از تانک‌ها که‌ از غروب‌ 15 دی‌ ماه‌ در خواست‌ سوخت‌ و مهمات‌ می‌کردند، به‌ غنیمت‌ دشمن‌ در می‌آیند. توپ‌خانه‌ با کمبود مهمات‌ مواجه‌ می‌شود و ... نیروهای‌ سپاه‌، بسیج‌، عشایر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام ‌و تعدادی‌ از نیروهای‌ پیاده‌ی‌ ارتش‌ در مقابل‌ ادوات‌ زرهی‌ دشمن‌ می‌ایستند. سید حسین‌ علم‌الهدی‌ فرمانده‌ دلیر سپاه‌ هویزه‌، به‌ جنگ‌ شدیدی‌ با دشمن‌ می‌پردازد. تنها سلاح‌ سنگین‌ وی‌ آر.پی‌. جی‌ هفت‌است‌ که‌ مهمات‌ آن‌ نیز در حال‌ تمام‌ شدن‌ است‌.
دشمن‌ از مقاومت‌حسین‌ به‌ خشم‌ آمده‌، تلاش‌ می‌کند این‌ دژ نفوذناپذیر را در هم‌ بشکند ولی‌ هر بار با پایمردی‌ و مقاومت‌ بی‌ نظیر او و یارانش‌ مواجه‌ شده‌ و با از دست‌ دادن‌ تعدادی‌ تانک‌، زمین‌گیر می‌شود. تعدادی‌ از نیروها هدف‌ گلوله‌های‌ مستقیم‌ تانک‌ قرار گرفته‌ وشهید می‌شوند. حلقه‌ محاصره‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ تنگ‌تر می‌شود و نفرات‌ یک‌ به‌ یک‌ به‌ شهادت‌ می‌رسند. حسین‌ با آخرین‌ موشک‌، یک‌تانک‌ را به‌ آتش‌ می‌کشد و خود نیز هدف‌ یک‌ گلوله‌ تانک‌ شده‌ به شهادت‌ می‌رسد. رزمندگان‌ اسلام‌ با غلتیدن‌ در خون‌ پاک‌ خود، حماسه‌ هویزه‌ را جاودان‌ ساختند و بدین‌ ترتیب‌ نام‌ هویزه‌ در تاریخ‌ کشور ما با احترام‌ و مظلومیت‌ باقی‌ ماند.

اهداف عملیات
این عملیات نامنظم‌ و در نوع‌ خود گسترده‌ ، با هدف‌ آزادسازی‌ «جفیر»، «پادگان‌ حمید» و در نهایت‌ «خرمشهر» و رسیدن به شرق‌ بصره‌ طرح‌ریزی‌ شد. بنابر آن‌ بود تا با دستیابی‌ به‌ اهداف‌ مورد نظر، نیروهای‌ دشمن‌ تا حومه‌ شهر «بصره» تعقیب‌ شوند.




ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393 | 10:5 | نویسنده : |

حماسه هویزه(نصر)
عملیات هویزه در تاریخ 15 دی ماه سال 1359 به مدت سه روز در منطقه عملیاتی جاده حمیدیه و سوسنگرد و با هدف آزادسازی پادگان حمیدیه و در نهایت خرمشهر توسط ارتش و سپاه انجام شد.
هویزه‌ مرکز یکی‌ از بخش‌های‌ شهرستان‌ دشت‌ آزادگان‌ در منطقه‌‌ غرب‌ اهواز است‌ که‌ در جوار مرز بین‌ المللی‌ ایران‌ و عراق قرارگرفته‌ است‌. حاکم دیکتاتور عراق در سال‌ 1359 با تهاجم‌ گسترده‌ ‌خود، آن‌ شهر را به‌ اشغال‌ در آورد و با تجاوز به‌ جان‌ و مال‌ وناموس‌ مردم‌، دختران‌ و زنان‌ جوان‌ را هتک‌ حرمت‌ کرده‌، در گورهای‌ دسته‌ جمعی‌ دفن‌ کردند و حتی‌ به‌ دختر بچگان‌ کم‌ سن‌ و سال‌ نیز رحم ‌نکردند و با به‌ اوج‌ رساندن‌ جنایات‌ خود، روی‌ جنایت‌کاران‌ تاریخ‌ راسفید کردند.
حماسه‌ آفرینان‌ سپاه‌ اسلام‌ (متشکل‌ از ارتش‌ و سپاه‌) برای‌ آزادسازی‌ هویزه‌ از چنگال‌ خونین‌ دشمن‌، عملیات نصر را در تاریخ ‌15 دی ماه سال 59 13در منطقه‌‌ غرب‌ این‌ شهر آغازکردند. در دقایق‌ نخست‌ِحمله‌، تمام‌ خاکریزهای‌ مقدم‌ دشمن‌ تسخیر می‌شود و با ادامه‌عملیات‌ و محاصره‌ دشمن‌، نزدیک‌ دو هزار نفر از آنان‌ به‌ اسارت‌ درمی‌آیند.
پس‌ از نبردی‌ سنگین‌، توپ‌خانه‌‌ فعال‌ دشمن‌ به‌ محاصره‌ و بعد به‌ تصرف‌ در می‌آید. لحظه‌ به‌ لحظه‌ خبرهای‌ پیروزی‌ سپاه‌ اسلام‌ موجی‌ از شادی‌ و امید در دل‌ها بر می‌انگیزد تا این‌ که‌ متأسفانه‌ باخیانت‌ بنی‌ صدر خائن‌ و هم‌ پیمانان‌ او، پشتیبانی‌ آن‌ها قطع‌ می‌شود و تانک‌های‌ ایران‌ به‌ طرز مشکوکی‌ از خطوط‌ مقدم‌ اقدام‌ به‌ عقب‌نشینی‌ می‌کنند. نیروهای‌ پیاده‌ که‌ شامل‌ تعدادی‌ از رزمندگان‌ شهادت‌طلب‌ سپاه‌ بودند، به‌ محاصره‌ دشمن‌ در می‌آیند.
تعدادی‌ از تانک‌ها که‌ از غروب‌ 15 دی‌ ماه‌ در خواست‌ سوخت‌ و مهمات‌ می‌کردند، به‌ غنیمت‌ دشمن‌ در می‌آیند. توپ‌خانه‌ با کمبود مهمات‌ مواجه‌ می‌شود و ... نیروهای‌ سپاه‌، بسیج‌، عشایر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام ‌و تعدادی‌ از نیروهای‌ پیاده‌ی‌ ارتش‌ در مقابل‌ ادوات‌ زرهی‌ دشمن‌ می‌ایستند. سید حسین‌ علم‌الهدی‌ فرمانده‌ دلیر سپاه‌ هویزه‌، به‌ جنگ‌ شدیدی‌ با دشمن‌ می‌پردازد. تنها سلاح‌ سنگین‌ وی‌ آر.پی‌. جی‌ هفت‌است‌ که‌ مهمات‌ آن‌ نیز در حال‌ تمام‌ شدن‌ است‌.
دشمن‌ از مقاومت‌حسین‌ به‌ خشم‌ آمده‌، تلاش‌ می‌کند این‌ دژ نفوذناپذیر را در هم‌ بشکند ولی‌ هر بار با پایمردی‌ و مقاومت‌ بی‌ نظیر او و یارانش‌ مواجه‌ شده‌ و با از دست‌ دادن‌ تعدادی‌ تانک‌، زمین‌گیر می‌شود. تعدادی‌ از نیروها هدف‌ گلوله‌های‌ مستقیم‌ تانک‌ قرار گرفته‌ وشهید می‌شوند. حلقه‌ محاصره‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ تنگ‌تر می‌شود و نفرات‌ یک‌ به‌ یک‌ به‌ شهادت‌ می‌رسند. حسین‌ با آخرین‌ موشک‌، یک‌تانک‌ را به‌ آتش‌ می‌کشد و خود نیز هدف‌ یک‌ گلوله‌ تانک‌ شده‌ به شهادت‌ می‌رسد. رزمندگان‌ اسلام‌ با غلتیدن‌ در خون‌ پاک‌ خود، حماسه‌ هویزه‌ را جاودان‌ ساختند و بدین‌ ترتیب‌ نام‌ هویزه‌ در تاریخ‌ کشور ما با احترام‌ و مظلومیت‌ باقی‌ ماند.

اهداف عملیات
این عملیات نامنظم‌ و در نوع‌ خود گسترده‌ ، با هدف‌ آزادسازی‌ «جفیر»، «پادگان‌ حمید» و در نهایت‌ «خرمشهر» و رسیدن به شرق‌ بصره‌ طرح‌ریزی‌ شد. بنابر آن‌ بود تا با دستیابی‌ به‌ اهداف‌ مورد نظر، نیروهای‌ دشمن‌ تا حومه‌ شهر «بصره» تعقیب‌ شوند.




ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393 | 10:5 | نویسنده : |

درست 25 بهار از عمر گرانبها و پربركت پيامبر مى گذشت كه با بانوى چهل ساله اى به نام «خديجه» كه برترين بانوى روزگار خويش بود ، پيمان زندگى مشترك را امضاء كرد و فصل جديدى در زندگى اش آغاز شد.

برخى سن و سال خديجه ، آن بانوى هوشمند و پاك را 26 و 28 سال نيز نوشته اند اما مشهرترين ديدگاه ، همان است كه او به هنگام ازدواج با پيامبر 40 بهار از عمرش مى گذشت.

برخى بر آنند كه «خديجه» پيش از پيمان زندگى مشترگ با پيامبر دوبار ازدواج كرده و همسرانش يكى پس از ديگرى از دنيا رفته بودند و برخى نيز بر اين انديشه اند كه او تا هنگامه ى ازدواج با پيامبر دختر و ازدواج نكرده بود.

ازدواج پيامبر با «خديجه» شباهتى به ازدواج هاى شناخته شده نداشت ، بلكه در نوع خود بى نظير و داراى ويژگى هايى بود ، چرا كه اين پيوند مبارك و مقدس نه ثمره ى زودگذر و دوستى بى پايه و اساس بود و نه برخاسته از انگيزه هاى مادى يا ديگر امور و اغراض و اهداف رايج كه در ازدواج چهره هاى مشهور و سرشناس دنيا وجود دارد. و نيز هدف هاى سياسى نيز در امضاء و تشكيل اين زندگى مشترك و ساختار آن، نقشى نداشت.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:59 | نویسنده : |

درست 25 بهار از عمر گرانبها و پربركت پيامبر مى گذشت كه با بانوى چهل ساله اى به نام «خديجه» كه برترين بانوى روزگار خويش بود ، پيمان زندگى مشترك را امضاء كرد و فصل جديدى در زندگى اش آغاز شد.

برخى سن و سال خديجه ، آن بانوى هوشمند و پاك را 26 و 28 سال نيز نوشته اند اما مشهرترين ديدگاه ، همان است كه او به هنگام ازدواج با پيامبر 40 بهار از عمرش مى گذشت.

برخى بر آنند كه «خديجه» پيش از پيمان زندگى مشترگ با پيامبر دوبار ازدواج كرده و همسرانش يكى پس از ديگرى از دنيا رفته بودند و برخى نيز بر اين انديشه اند كه او تا هنگامه ى ازدواج با پيامبر دختر و ازدواج نكرده بود.

ازدواج پيامبر با «خديجه» شباهتى به ازدواج هاى شناخته شده نداشت ، بلكه در نوع خود بى نظير و داراى ويژگى هايى بود ، چرا كه اين پيوند مبارك و مقدس نه ثمره ى زودگذر و دوستى بى پايه و اساس بود و نه برخاسته از انگيزه هاى مادى يا ديگر امور و اغراض و اهداف رايج كه در ازدواج چهره هاى مشهور و سرشناس دنيا وجود دارد. و نيز هدف هاى سياسى نيز در امضاء و تشكيل اين زندگى مشترك و ساختار آن، نقشى نداشت.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:59 | نویسنده : |

نهم ربیعالاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.


روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه‌السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه‌های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن‌الحسن علیه‌السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه‌السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.




ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:41 | نویسنده : |

نهم ربیعالاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.


روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه‌السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه‌های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن‌الحسن علیه‌السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه‌السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.




ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:41 | نویسنده : |

اهمیّت بررسی زندگانی ستاره آسمان هدایت، و گوهر دریای ولایت، امام حسن عسکری (ع)، نه تنها به خاطر آموختن دروس زندگی از مکتب پرفیض این امام بزرگوار است، بلکه می تواند در زمینه تبیین رازهای زعامت خاتم اوصیاء و نور چشم انبیاء، یعنی امام عصر، عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز، راه گشا باشد.
نام آن حضرت :حسن
کنیه ایشان :ابو محمّد
لقب های ایشان: زَکیّ (پاکیزه) ، نقیّ (مهذّب)، هادی، و عسکری
نام پدر ایشان: امام علیّ ابن محمّد الهادی (ع)
نام های مادر ایشان: سلیل، حدیثه، سوسن
تاریخ تولّد: (روز هشتم، بنا بر مشهور) در ماه ربیع الثانی، سال 232 هجری.
تاریخ شهادت: روز هشتم ماه ربیع الأول، سال 260 هجری.
مدّت امامت ایشان:6 سال.
امام حسن عسکری (ع)، تا سنّ 12 سالگی در مدینه زندگی فرمود. سپس همراه پدر بزرگوارش "امام هادی (ع)"، که به امر حاکم عباسی مجبور به ترک مدینه و اقامت در شهر سامرّاء گردیده بود، به مدت ده سال، در کنار پدر خویش در آن شهر به سر برد. پس از شهاد امام هادی (ع)، امام عسکری به مدت شش سال در همان شهر زیست. از این شش سال، سه سال در زندان بود، و سه سال دیگر نیز، تحت نظر مأموران حکومت و به دور از شیعیانش زندگی کرد.

آن پیشوای بزرگوار، در عنفوان جوانی، در زهد و پرهیزکاری و فضائل علمی و اخلاقی به درجه ای نائل گردید، که حتی دشمنان و مخالفان خط فکری آن حضرت، زبان به مدح وثنای او گشودند.

ابن شهرآشوب، مورخ مشهور، در جلد چهارم از کتاب خود به نام "مناقب آل أبی طالب"، چنین می نگارد:
"حسین ابن محمد اشعری، و محمّد ابن علی روایت کرده اند که از طایفه آل علی در نزد "احمد ابن عبدالله ابن خاقان" در شهر قم، سخن به میان آمد. نامبرده که از ناصبیان و دشمنان سرسخت خاندان امام علی بود گفت: من هیچیک از آنان را مانند حسن ابن علیّ ابن رضا (امام حسن عسکری) ندیده ام. روزی به نزد پدرم (که از وزراء معتمد عباسی بود) آمد. دربان به پدرم اطلاع داد که حسن عسکری آمده است. پدرم به استقبال او رفت و او را بر مصلای خود نشاند و با او به سخن پرداخت و مرتبا می گفت: پدر و مادرم به فدایت. و آنگاه که خواست برود، او را مشایعت نمود. من از پدرم در باره او پرسیدم و او در پاسخ گفت: فرزندم، این شخص، پیشوای رافضه (شیعیان) است. اگر روزی خلافت از بنی عباس گرفته شود، هیچکس از بنی هاشم سزاوار تر از او برای چنین منصبی نیست، به خاطر فضل، پاکدامنی، روزه داری، نماز، و پرهیزکاری و زهد و سایر اخلاق شایسته ای که دارد.
پس از آن، من همواره از مردم در باره او می پرسیدم، و همه او را مورد تعظیم قرار می دادند و از کرامات او می گفتند. من هیچکس را سرشارتر در علم و دانش، و با گذشت تر، و پاکتر از لحاظ گفتار و کردار، مانند حسن عسکری ندیدم".



تاريخ : سه شنبه 9 دی 1393 | 9:53 | نویسنده : |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب سمفونی
  • وب مستـــر گراف
  • وب دانلودیوم
  • وب آموزش عالی
  • با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1357، اندیشه ی طرح تشکلی به نام «شورای انقلاب» در میان روحانیون معتمد امام« قدس سره» پدید آمد، و در سفر شهید مطهری به پاریس، با امام مطرح شد.
    اقای هاشمی رفسنجانی در این باره چنین نوشته است:
    « ... آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و شهید باهنر و این جانب هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته ی اول شورای انقلاب تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر با اتفاق نظر این پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتی الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیر روحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.
    «طبعاً، چون امام حرف ها را برای ایشان زده بودند، مرجع برای ما ایشان بودند. بیشتر نص امام را از ایشان بایست می شنیدیم... ایشان بیشتر از ما مسائل فکری برایشان مطرح بود تا عملی، و در گذشته هم این طوری بود. در شورای انقلاب هم این طوری بود. خیلی مواظب بود که خطوط انحرافی فکری که آن روز در جامعه ی ما وجود داشت و سر و صدا هم زیاد داشت، این ها در شورای انقلاب راه پیدا نکنند.»
    ترتیب خاصی که برای گفت و گو با افراد برای عضویت در شورای انقلاب در نظر گرفته شده بود، با مسؤولیت شهید مطهری به انجام رسید.
    شهید مظلوم بهشتی در این باره، چنین اظهار کرده است :
    «... افراد را امام تعیین می کردند، به این معنی که اول امام به یک گروه 5 نفری از روحانیت مسؤولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره ی آینده ی مملکت تلاش کنند. این عده عبارت بودند از آیت الله مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و خود بنده. بعد با آقای مهدوی کنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدین ترتیب هسته ی شورای انقلاب یک گروه شش نفری شد. بعدها آیت الله طالقانی و [آیت الله] خامنه ای نیز از روحانیون اضافه شدند... به تدریج آقای مهندس بازرگان، دکتر سحابی و عده ای دیگر از شخصیت ها را که امام نیز قبلاً می شناختند و با آن ها در پاریس دیدار داشتند – قرار بود روی آن ها مطالعه کنیم و نظر نهایی مان را بدهیم – آن ها را با نظر نهایی مان به امام در پاریس معرفی کردیم و امام نیز تأیید نمودند.»
    شورای انقلاب که در آذرماه 1357، شکل گرفت به عنوان اساسی ترین ارکان قدرت سیاسی و اجرایی امام« قدس سره» و مورد تأیید ایشان آغاز به کار کرد.
    در پیام سیاسی بسیار مهم امام« قدس سره» در 22 دی 1357، تشکیل شورای انقلاب اعلام شد. در قسمتی از این پیام آمده است:
    به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه ی آن را فراهم سازد.
    بدیهی است که مسؤولیت های شورای انقلاب، عمده ترین مسؤولیت های رهبری انقلاب در داخل کشور محسوب می شد. شورا در آغاز، هفته ای یک بار و سپس دو بار، به طور مخفی در منازل افراد تشکیل جلسه می داد. تصمیمات اتخاذ شده در این جلسات بلافاصله با امام قدس سره در میان گذاشته می شد و پس از کسب تکلیف، به مرحله ی اجرا در می آمد. از اقدامات مهم شورای انقلاب، مذاکره با مقامات نظامی نیروهای مسلح، دیدارهای دیپلماتیک، ترتیب دادن مسافرت بختیار به پاریس برای ملاقات با امام« قدس سره»، مأموریت راه اندازی نفت و انتخاب رییس دولت موقت بود.
    اساساً علل و انگیزه های بسیاری در تمایل به تشکیل شورای انقلاب دخیل بود.
    آن روزها گرایش به شورا شدید بود. رهبران و مبارزان با توجه به تصوری که از استبداد و حکومت فردی داشتند، مایل به تکرار آن تجربه ها نبودند. به همین دلیل به طور طبیعی باید شورای انقلاب تشکیل می شد. از این رو شورای انقلاب به عنوان طبیعی ترین شکل مدیریت در بدو انقلاب به طور خود جوش مطرح و پذیرفته شد و همه ی تصمیم ها از آن جا هدایت می شد و برای بعضی کارها کمیته هایی فعالیت داشت که مهم ترین آن ها، کمیته ی سوخت و کمیته ی اعتصابات بود.

    شورای انقلاب پس از پیروزی
    از اولین روزهای ورود امام خمینی« قدس سره» بحث های مهمّی از قبیل تشکیل دولت، تشکیل مجلس، ایجاد مجلس مؤسسان [خبرگان] و تغییر قانون اساسی در این شورا مطرح شد.
    در آستانه ی پیروزی، شورا، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت پیشنهاد نمود و امام« قدس سره» نیز پذیرفتند و طی حکمی ایشان را منصوب کردند. بعد از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، شورای انقلاب و دولت موقت تحتِ لوای رهبری امام« قدس سره» و مشروعیت حاصله از حمایت های مردمی، زمام امور را به دست گرفتند. دومین تصمیم مهم شورای انقلاب، تصویب اساسنامه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم اردیبهشت 1358، بود. سپاه که بلافاصله بعد از پیروزی در سال 1357، بنا به فرمان امام« قدس سره» به فرماندهی حجت الاسلام لاهوتی، تشکیل شده بود و مأموریت حفظ انقلاب و دستاوردهای آن را برابر حملات ضدِ انقلاب بر عهده داشت، با تصویب شورای انقلاب رسمیت پیدا کرد.
    سپس، ملی شدن بانک ها، سامان بخشیدن به محاکمات دادگاه های انقلاب، برگزاری همه پرسی در رابطه با نظام، بررسی پیش نویس قانون اساسی و انتشار آن در جراید، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آیین نامه ی مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورا و ... را انجام داد. بدیهی است که شورا، مافوق دولت بود و خطوط کلی و راهبردی با تمهیدات و تصمیمات اعضای آن اتخاذ می گردید. آیت الله طالقانی، چهره ی محبوب مردمی و دومین رییس شورای انقلاب در 19 شهریور همان سال درگذشت.
    بعد از تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا در 13 آبان 1358، دولت بازرگان فردای آن روز استعفای خود را تسلیم امام« قدس سره» کرد. شورای انقلاب بیانیه ی مهمی خطاب به ملت صادر کرد و یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همه پرسی درباره ی قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست جمهوری و ... را به انجام رساند.
    همه پرسی قانون اساسی در 12 آذر 1358، و متعاقب آن انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 1358، برگزار و بنی صدر به عنوان رییس جمهور انتخاب گردید. بعد از انتخاب بنی صدر، وی حملات شدیدی را علیه شورای انقلاب آغاز کرد. این اختلافات تا تشکیل مجلس شورای اسلامی در 7 خرداد 1359 و تحویل وظایف شورای انقلاب به مجلس ادامه داشت. با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهادها، مسؤولیت و ضرورت وجود شورای انقلاب به پایان رسید. لذا در 12 تیر 1359، آیت الله بهشتی اعلام کرد:

    «مسؤولیت شورای انقلاب دو هفته دیگر پایان می یابد.»
    سپس آخرین جلسه ی شورا به ریاست مهندس بازرگان در پنج شنبه 26 تیر 1359 برگزار شد و جراید نوشتند:
    «به دنبال تکمیل اعضا و حقوقدانان های شورای نگهبان و رفع موانع کار مجلس و تصویب اعتبارنامه ها، پایان کار شورای انقلاب اعلام شد.»
    دکتر حسن حبیبی سخنگوی شورای انقلاب، در آخرین گفت و گوی خود، وضعیت آن را به طور خلاصه چنین تشریح کرد:
    «امروز با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه ی قانونگذاری را بر عهده داشت، نیز به پایان رسید.»



    تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393 | 8:8 | نویسنده : |


    تاريخ : سه شنبه 16 دی 1393 | 7:50 | نویسنده : |


    تاريخ : سه شنبه 16 دی 1393 | 7:50 | نویسنده : |

    حماسه هویزه(نصر)
    عملیات هویزه در تاریخ 15 دی ماه سال 1359 به مدت سه روز در منطقه عملیاتی جاده حمیدیه و سوسنگرد و با هدف آزادسازی پادگان حمیدیه و در نهایت خرمشهر توسط ارتش و سپاه انجام شد.
    هویزه‌ مرکز یکی‌ از بخش‌های‌ شهرستان‌ دشت‌ آزادگان‌ در منطقه‌‌ غرب‌ اهواز است‌ که‌ در جوار مرز بین‌ المللی‌ ایران‌ و عراق قرارگرفته‌ است‌. حاکم دیکتاتور عراق در سال‌ 1359 با تهاجم‌ گسترده‌ ‌خود، آن‌ شهر را به‌ اشغال‌ در آورد و با تجاوز به‌ جان‌ و مال‌ وناموس‌ مردم‌، دختران‌ و زنان‌ جوان‌ را هتک‌ حرمت‌ کرده‌، در گورهای‌ دسته‌ جمعی‌ دفن‌ کردند و حتی‌ به‌ دختر بچگان‌ کم‌ سن‌ و سال‌ نیز رحم ‌نکردند و با به‌ اوج‌ رساندن‌ جنایات‌ خود، روی‌ جنایت‌کاران‌ تاریخ‌ راسفید کردند.
    حماسه‌ آفرینان‌ سپاه‌ اسلام‌ (متشکل‌ از ارتش‌ و سپاه‌) برای‌ آزادسازی‌ هویزه‌ از چنگال‌ خونین‌ دشمن‌، عملیات نصر را در تاریخ ‌15 دی ماه سال 59 13در منطقه‌‌ غرب‌ این‌ شهر آغازکردند. در دقایق‌ نخست‌ِحمله‌، تمام‌ خاکریزهای‌ مقدم‌ دشمن‌ تسخیر می‌شود و با ادامه‌عملیات‌ و محاصره‌ دشمن‌، نزدیک‌ دو هزار نفر از آنان‌ به‌ اسارت‌ درمی‌آیند.
    پس‌ از نبردی‌ سنگین‌، توپ‌خانه‌‌ فعال‌ دشمن‌ به‌ محاصره‌ و بعد به‌ تصرف‌ در می‌آید. لحظه‌ به‌ لحظه‌ خبرهای‌ پیروزی‌ سپاه‌ اسلام‌ موجی‌ از شادی‌ و امید در دل‌ها بر می‌انگیزد تا این‌ که‌ متأسفانه‌ باخیانت‌ بنی‌ صدر خائن‌ و هم‌ پیمانان‌ او، پشتیبانی‌ آن‌ها قطع‌ می‌شود و تانک‌های‌ ایران‌ به‌ طرز مشکوکی‌ از خطوط‌ مقدم‌ اقدام‌ به‌ عقب‌نشینی‌ می‌کنند. نیروهای‌ پیاده‌ که‌ شامل‌ تعدادی‌ از رزمندگان‌ شهادت‌طلب‌ سپاه‌ بودند، به‌ محاصره‌ دشمن‌ در می‌آیند.
    تعدادی‌ از تانک‌ها که‌ از غروب‌ 15 دی‌ ماه‌ در خواست‌ سوخت‌ و مهمات‌ می‌کردند، به‌ غنیمت‌ دشمن‌ در می‌آیند. توپ‌خانه‌ با کمبود مهمات‌ مواجه‌ می‌شود و ... نیروهای‌ سپاه‌، بسیج‌، عشایر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام ‌و تعدادی‌ از نیروهای‌ پیاده‌ی‌ ارتش‌ در مقابل‌ ادوات‌ زرهی‌ دشمن‌ می‌ایستند. سید حسین‌ علم‌الهدی‌ فرمانده‌ دلیر سپاه‌ هویزه‌، به‌ جنگ‌ شدیدی‌ با دشمن‌ می‌پردازد. تنها سلاح‌ سنگین‌ وی‌ آر.پی‌. جی‌ هفت‌است‌ که‌ مهمات‌ آن‌ نیز در حال‌ تمام‌ شدن‌ است‌.
    دشمن‌ از مقاومت‌حسین‌ به‌ خشم‌ آمده‌، تلاش‌ می‌کند این‌ دژ نفوذناپذیر را در هم‌ بشکند ولی‌ هر بار با پایمردی‌ و مقاومت‌ بی‌ نظیر او و یارانش‌ مواجه‌ شده‌ و با از دست‌ دادن‌ تعدادی‌ تانک‌، زمین‌گیر می‌شود. تعدادی‌ از نیروها هدف‌ گلوله‌های‌ مستقیم‌ تانک‌ قرار گرفته‌ وشهید می‌شوند. حلقه‌ محاصره‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ تنگ‌تر می‌شود و نفرات‌ یک‌ به‌ یک‌ به‌ شهادت‌ می‌رسند. حسین‌ با آخرین‌ موشک‌، یک‌تانک‌ را به‌ آتش‌ می‌کشد و خود نیز هدف‌ یک‌ گلوله‌ تانک‌ شده‌ به شهادت‌ می‌رسد. رزمندگان‌ اسلام‌ با غلتیدن‌ در خون‌ پاک‌ خود، حماسه‌ هویزه‌ را جاودان‌ ساختند و بدین‌ ترتیب‌ نام‌ هویزه‌ در تاریخ‌ کشور ما با احترام‌ و مظلومیت‌ باقی‌ ماند.

    اهداف عملیات
    این عملیات نامنظم‌ و در نوع‌ خود گسترده‌ ، با هدف‌ آزادسازی‌ «جفیر»، «پادگان‌ حمید» و در نهایت‌ «خرمشهر» و رسیدن به شرق‌ بصره‌ طرح‌ریزی‌ شد. بنابر آن‌ بود تا با دستیابی‌ به‌ اهداف‌ مورد نظر، نیروهای‌ دشمن‌ تا حومه‌ شهر «بصره» تعقیب‌ شوند.




    ادامه مطلب
    تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393 | 10:5 | نویسنده : |

    حماسه هویزه(نصر)
    عملیات هویزه در تاریخ 15 دی ماه سال 1359 به مدت سه روز در منطقه عملیاتی جاده حمیدیه و سوسنگرد و با هدف آزادسازی پادگان حمیدیه و در نهایت خرمشهر توسط ارتش و سپاه انجام شد.
    هویزه‌ مرکز یکی‌ از بخش‌های‌ شهرستان‌ دشت‌ آزادگان‌ در منطقه‌‌ غرب‌ اهواز است‌ که‌ در جوار مرز بین‌ المللی‌ ایران‌ و عراق قرارگرفته‌ است‌. حاکم دیکتاتور عراق در سال‌ 1359 با تهاجم‌ گسترده‌ ‌خود، آن‌ شهر را به‌ اشغال‌ در آورد و با تجاوز به‌ جان‌ و مال‌ وناموس‌ مردم‌، دختران‌ و زنان‌ جوان‌ را هتک‌ حرمت‌ کرده‌، در گورهای‌ دسته‌ جمعی‌ دفن‌ کردند و حتی‌ به‌ دختر بچگان‌ کم‌ سن‌ و سال‌ نیز رحم ‌نکردند و با به‌ اوج‌ رساندن‌ جنایات‌ خود، روی‌ جنایت‌کاران‌ تاریخ‌ راسفید کردند.
    حماسه‌ آفرینان‌ سپاه‌ اسلام‌ (متشکل‌ از ارتش‌ و سپاه‌) برای‌ آزادسازی‌ هویزه‌ از چنگال‌ خونین‌ دشمن‌، عملیات نصر را در تاریخ ‌15 دی ماه سال 59 13در منطقه‌‌ غرب‌ این‌ شهر آغازکردند. در دقایق‌ نخست‌ِحمله‌، تمام‌ خاکریزهای‌ مقدم‌ دشمن‌ تسخیر می‌شود و با ادامه‌عملیات‌ و محاصره‌ دشمن‌، نزدیک‌ دو هزار نفر از آنان‌ به‌ اسارت‌ درمی‌آیند.
    پس‌ از نبردی‌ سنگین‌، توپ‌خانه‌‌ فعال‌ دشمن‌ به‌ محاصره‌ و بعد به‌ تصرف‌ در می‌آید. لحظه‌ به‌ لحظه‌ خبرهای‌ پیروزی‌ سپاه‌ اسلام‌ موجی‌ از شادی‌ و امید در دل‌ها بر می‌انگیزد تا این‌ که‌ متأسفانه‌ باخیانت‌ بنی‌ صدر خائن‌ و هم‌ پیمانان‌ او، پشتیبانی‌ آن‌ها قطع‌ می‌شود و تانک‌های‌ ایران‌ به‌ طرز مشکوکی‌ از خطوط‌ مقدم‌ اقدام‌ به‌ عقب‌نشینی‌ می‌کنند. نیروهای‌ پیاده‌ که‌ شامل‌ تعدادی‌ از رزمندگان‌ شهادت‌طلب‌ سپاه‌ بودند، به‌ محاصره‌ دشمن‌ در می‌آیند.
    تعدادی‌ از تانک‌ها که‌ از غروب‌ 15 دی‌ ماه‌ در خواست‌ سوخت‌ و مهمات‌ می‌کردند، به‌ غنیمت‌ دشمن‌ در می‌آیند. توپ‌خانه‌ با کمبود مهمات‌ مواجه‌ می‌شود و ... نیروهای‌ سپاه‌، بسیج‌، عشایر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام ‌و تعدادی‌ از نیروهای‌ پیاده‌ی‌ ارتش‌ در مقابل‌ ادوات‌ زرهی‌ دشمن‌ می‌ایستند. سید حسین‌ علم‌الهدی‌ فرمانده‌ دلیر سپاه‌ هویزه‌، به‌ جنگ‌ شدیدی‌ با دشمن‌ می‌پردازد. تنها سلاح‌ سنگین‌ وی‌ آر.پی‌. جی‌ هفت‌است‌ که‌ مهمات‌ آن‌ نیز در حال‌ تمام‌ شدن‌ است‌.
    دشمن‌ از مقاومت‌حسین‌ به‌ خشم‌ آمده‌، تلاش‌ می‌کند این‌ دژ نفوذناپذیر را در هم‌ بشکند ولی‌ هر بار با پایمردی‌ و مقاومت‌ بی‌ نظیر او و یارانش‌ مواجه‌ شده‌ و با از دست‌ دادن‌ تعدادی‌ تانک‌، زمین‌گیر می‌شود. تعدادی‌ از نیروها هدف‌ گلوله‌های‌ مستقیم‌ تانک‌ قرار گرفته‌ وشهید می‌شوند. حلقه‌ محاصره‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ تنگ‌تر می‌شود و نفرات‌ یک‌ به‌ یک‌ به‌ شهادت‌ می‌رسند. حسین‌ با آخرین‌ موشک‌، یک‌تانک‌ را به‌ آتش‌ می‌کشد و خود نیز هدف‌ یک‌ گلوله‌ تانک‌ شده‌ به شهادت‌ می‌رسد. رزمندگان‌ اسلام‌ با غلتیدن‌ در خون‌ پاک‌ خود، حماسه‌ هویزه‌ را جاودان‌ ساختند و بدین‌ ترتیب‌ نام‌ هویزه‌ در تاریخ‌ کشور ما با احترام‌ و مظلومیت‌ باقی‌ ماند.

    اهداف عملیات
    این عملیات نامنظم‌ و در نوع‌ خود گسترده‌ ، با هدف‌ آزادسازی‌ «جفیر»، «پادگان‌ حمید» و در نهایت‌ «خرمشهر» و رسیدن به شرق‌ بصره‌ طرح‌ریزی‌ شد. بنابر آن‌ بود تا با دستیابی‌ به‌ اهداف‌ مورد نظر، نیروهای‌ دشمن‌ تا حومه‌ شهر «بصره» تعقیب‌ شوند.




    ادامه مطلب
    تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393 | 10:5 | نویسنده : |

    درست 25 بهار از عمر گرانبها و پربركت پيامبر مى گذشت كه با بانوى چهل ساله اى به نام «خديجه» كه برترين بانوى روزگار خويش بود ، پيمان زندگى مشترك را امضاء كرد و فصل جديدى در زندگى اش آغاز شد.

    برخى سن و سال خديجه ، آن بانوى هوشمند و پاك را 26 و 28 سال نيز نوشته اند اما مشهرترين ديدگاه ، همان است كه او به هنگام ازدواج با پيامبر 40 بهار از عمرش مى گذشت.

    برخى بر آنند كه «خديجه» پيش از پيمان زندگى مشترگ با پيامبر دوبار ازدواج كرده و همسرانش يكى پس از ديگرى از دنيا رفته بودند و برخى نيز بر اين انديشه اند كه او تا هنگامه ى ازدواج با پيامبر دختر و ازدواج نكرده بود.

    ازدواج پيامبر با «خديجه» شباهتى به ازدواج هاى شناخته شده نداشت ، بلكه در نوع خود بى نظير و داراى ويژگى هايى بود ، چرا كه اين پيوند مبارك و مقدس نه ثمره ى زودگذر و دوستى بى پايه و اساس بود و نه برخاسته از انگيزه هاى مادى يا ديگر امور و اغراض و اهداف رايج كه در ازدواج چهره هاى مشهور و سرشناس دنيا وجود دارد. و نيز هدف هاى سياسى نيز در امضاء و تشكيل اين زندگى مشترك و ساختار آن، نقشى نداشت.



    ادامه مطلب
    تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:59 | نویسنده : |

    درست 25 بهار از عمر گرانبها و پربركت پيامبر مى گذشت كه با بانوى چهل ساله اى به نام «خديجه» كه برترين بانوى روزگار خويش بود ، پيمان زندگى مشترك را امضاء كرد و فصل جديدى در زندگى اش آغاز شد.

    برخى سن و سال خديجه ، آن بانوى هوشمند و پاك را 26 و 28 سال نيز نوشته اند اما مشهرترين ديدگاه ، همان است كه او به هنگام ازدواج با پيامبر 40 بهار از عمرش مى گذشت.

    برخى بر آنند كه «خديجه» پيش از پيمان زندگى مشترگ با پيامبر دوبار ازدواج كرده و همسرانش يكى پس از ديگرى از دنيا رفته بودند و برخى نيز بر اين انديشه اند كه او تا هنگامه ى ازدواج با پيامبر دختر و ازدواج نكرده بود.

    ازدواج پيامبر با «خديجه» شباهتى به ازدواج هاى شناخته شده نداشت ، بلكه در نوع خود بى نظير و داراى ويژگى هايى بود ، چرا كه اين پيوند مبارك و مقدس نه ثمره ى زودگذر و دوستى بى پايه و اساس بود و نه برخاسته از انگيزه هاى مادى يا ديگر امور و اغراض و اهداف رايج كه در ازدواج چهره هاى مشهور و سرشناس دنيا وجود دارد. و نيز هدف هاى سياسى نيز در امضاء و تشكيل اين زندگى مشترك و ساختار آن، نقشى نداشت.



    ادامه مطلب
    تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:59 | نویسنده : |

    نهم ربیعالاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.


    روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه‌السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه‌های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

    عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن‌الحسن علیه‌السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه‌السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.




    ادامه مطلب
    تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:41 | نویسنده : |

    نهم ربیعالاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.


    روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه‌السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه‌های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

    عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن‌الحسن علیه‌السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه‌السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.




    ادامه مطلب
    تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393 | 10:41 | نویسنده : |

    اهمیّت بررسی زندگانی ستاره آسمان هدایت، و گوهر دریای ولایت، امام حسن عسکری (ع)، نه تنها به خاطر آموختن دروس زندگی از مکتب پرفیض این امام بزرگوار است، بلکه می تواند در زمینه تبیین رازهای زعامت خاتم اوصیاء و نور چشم انبیاء، یعنی امام عصر، عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز، راه گشا باشد.
    نام آن حضرت :حسن
    کنیه ایشان :ابو محمّد
    لقب های ایشان: زَکیّ (پاکیزه) ، نقیّ (مهذّب)، هادی، و عسکری
    نام پدر ایشان: امام علیّ ابن محمّد الهادی (ع)
    نام های مادر ایشان: سلیل، حدیثه، سوسن
    تاریخ تولّد: (روز هشتم، بنا بر مشهور) در ماه ربیع الثانی، سال 232 هجری.
    تاریخ شهادت: روز هشتم ماه ربیع الأول، سال 260 هجری.
    مدّت امامت ایشان:6 سال.
    امام حسن عسکری (ع)، تا سنّ 12 سالگی در مدینه زندگی فرمود. سپس همراه پدر بزرگوارش "امام هادی (ع)"، که به امر حاکم عباسی مجبور به ترک مدینه و اقامت در شهر سامرّاء گردیده بود، به مدت ده سال، در کنار پدر خویش در آن شهر به سر برد. پس از شهاد امام هادی (ع)، امام عسکری به مدت شش سال در همان شهر زیست. از این شش سال، سه سال در زندان بود، و سه سال دیگر نیز، تحت نظر مأموران حکومت و به دور از شیعیانش زندگی کرد.

    آن پیشوای بزرگوار، در عنفوان جوانی، در زهد و پرهیزکاری و فضائل علمی و اخلاقی به درجه ای نائل گردید، که حتی دشمنان و مخالفان خط فکری آن حضرت، زبان به مدح وثنای او گشودند.

    ابن شهرآشوب، مورخ مشهور، در جلد چهارم از کتاب خود به نام "مناقب آل أبی طالب"، چنین می نگارد:
    "حسین ابن محمد اشعری، و محمّد ابن علی روایت کرده اند که از طایفه آل علی در نزد "احمد ابن عبدالله ابن خاقان" در شهر قم، سخن به میان آمد. نامبرده که از ناصبیان و دشمنان سرسخت خاندان امام علی بود گفت: من هیچیک از آنان را مانند حسن ابن علیّ ابن رضا (امام حسن عسکری) ندیده ام. روزی به نزد پدرم (که از وزراء معتمد عباسی بود) آمد. دربان به پدرم اطلاع داد که حسن عسکری آمده است. پدرم به استقبال او رفت و او را بر مصلای خود نشاند و با او به سخن پرداخت و مرتبا می گفت: پدر و مادرم به فدایت. و آنگاه که خواست برود، او را مشایعت نمود. من از پدرم در باره او پرسیدم و او در پاسخ گفت: فرزندم، این شخص، پیشوای رافضه (شیعیان) است. اگر روزی خلافت از بنی عباس گرفته شود، هیچکس از بنی هاشم سزاوار تر از او برای چنین منصبی نیست، به خاطر فضل، پاکدامنی، روزه داری، نماز، و پرهیزکاری و زهد و سایر اخلاق شایسته ای که دارد.
    پس از آن، من همواره از مردم در باره او می پرسیدم، و همه او را مورد تعظیم قرار می دادند و از کرامات او می گفتند. من هیچکس را سرشارتر در علم و دانش، و با گذشت تر، و پاکتر از لحاظ گفتار و کردار، مانند حسن عسکری ندیدم".



    تاريخ : سه شنبه 9 دی 1393 | 9:53 | نویسنده : |
    .: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب فروشگاه زنان
  • وب شمال غرب
  • وب فیـــس کوه
  • وب حــــجاب